بیش از یک سال است که همه پشت چراغ قرمزی که سبز نمی شود ایستاده ایم ، و هر یک منتظر دیگری که چهار راه را رد کند ...
پ.ن : یکی نیست بگوید حالا که ماشین های جلویی راه نمی افتند ، لا اقل بوق بزنیم !
پ.ن : یکی نیست بگوید حالا که ماشین های جلویی راه نمی افتند ، لا اقل بوق بزنیم !
۸ نظر:
شاید وقتش نی
یادمه بوق زدن بیخودی تو ترافیک مد شده بود ...
گند بزنن به صبوری ما !
کجا یاد گرفتم اینقدر صبور باشم !؟
شهاب جان شما دست رو از رو بوق ور ندار
شما هم مث خیلی ها بشین و فقط غر غر کن ! متاسفانه کم نیستند آدم های غر غرویی که در مورد همه چی نظر می دن و نه تنها هیچ کار مثبتی تو زندگیشون نمی کنن بلکه مث یه ویروس ، مث باکتری و یا خودمونیش یه عفونت ، کارشون تبدیل امید دیگران به یاس هست و یا حداقل خرد کردن اعصابشون !
چند ساله بلاگت رو می خونم تا حالا هم نظر نداده بودم...فکر کنم اصلانم نباید می دادم...چرا جبه میگیری عزیزم...موفق باشی
الان که کامنت خودمو می خونم باور نمی شه با این ادبیات نوشته باشمش ، صبح عصبانی بودم مث یه بشکه باروت منتظر جرقه ، و ظاهراً این عصبانیت رو سر شما خالی کردم ، رسما عذرخواهی می کنم به خاطر کامنتی که گذاشتم
ارسال یک نظر