چون بی خانمانی که صبح اش را با دلهره گذراندن شبی دیگر آغاز می کند بر می خیزم، فکر می کردم آدم های زیادی را می شناسم، تا امروز که میبینم تنهایی خرخره ام را چسبیده و رها نمی کند ....
ارسال یک نظر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر