۱۳۸۹/۰۹/۲۴

عاشورا

باز اقلاً آن ها سلاح داشتند که از خود دفاع کنند
جرمشان سکوت نبود ، فریاد بود
به زن ها و مریض هایشان کاری نداشتند
با اسب از رویشان رد نشدند
و البته آن موقع نه شیشه نوشابه ای درکار بود و توالت فرنگی ای
قبرشان هم که بعد از هزار و چهارصد سال هنوز جایش مشخص است
اگر تشنه هم بودند چون آب در کار نبود ، نه این که آب باشد و چنان بلایی سرشان آورده باشند که به میل خود از خوردنش پرهیز کنند

۴ نظر:

مهرزاد گفت...

از روی پل هم پرتشون نمی کردن

Maktoob گفت...

آره...

قطعه ای از خدا گفت...

شهاب خان مقادیری طعم نوشته هات عوض شده ولی، همچنان خوبه!

مهربون گفت...

خدایا خدایا تو با آن بزرگی در آن آسمان ها ؛ چنین آرزویی به این کوچکی را توانی برآورد آیا!!!!!!!!!!!!
:((