۱۳۸۹/۰۳/۱۹

پنجاه و هفت ، هشتاد و نه

می خواستند دنیا را عوض کنند.
می خواهیم زندگی کنیم نه آن که تنها زنده بمانیم.


می خواستند یک شبه دنیا را عوض کنند.
می خواهیم زندگیمان در مسیر بهبود قرار گیرد.


هر کدام می خواستند ایدئولوژی خودشان بر جامعه حاکم شود.

می خواهیم هر کسی آزادانه بیاندیشد و انتخاب کند.


چندین دسته بودند که هر کدام تنها مثل رهبرانشان فکر می کرد.
چندین میلیون نفریم که فکر هر کداممان می تواند متفاوت با دیگری باشد.

هدف وسیله را توجیه می کرد.

هر عملی باید درچارچوب دمکراسی و ضوابط حقوق بشر باشد.


با انتقام و خون (اعدام و ترور) می خواستند فساد و کثافت های جامعه را پاک کنند.

خون ریزی و شکنجه تحت هر عنوانی و برای هر کسی اقدامی غیر انسانی است.




امروز به امید زنده ام . . .

۱۵ نظر:

مهربون گفت...

عاشق این پستت هستم ! جانا سخن از این دل ما می گویی .... اگه فهمیده بودند که الان اینجا نبودیم !!!!!!

مهربون گفت...

اما هنوز راه درازی هست ولی من خود راه رو دوست دارم که خیلی تعیین کننده اس !

خیال گفت...

می خواهیم پس می توانیم...خواستنی که باید بخواهیم به توانستن تبدیلش کنیم...و توانستنی که به حقیقت...
امیدهاست ...

مهربون گفت...

سلام من براتون پی ام ندادم .

anotherone گفت...

سالها طول کشیده که اینجا هستیم و سالها طول خواهد کشید که پیشتر بریم.

سمانه گفت...

و اميدمون هميشه زنده....

مرشد گفت...

انگار بايد همه تجربه كنن اين انحرافات رو

سمانه گفت...

اين عكسه رو خيلي دوست دارم...

maktoob گفت...

می ترسم با امید بمیریم!

Zarrafe گفت...

کاریکاتور نیستن . خودمونیم متاسفانه!

elham* گفت...

من به امید فردا،شاید هم دور تر،همون که بهش می گن آینده.،

Unknown گفت...

من ِِ بی ایمان تنها به همین امید ِ لعنتی یقین دارم. ی روند. نمی توانند همیشگی باشند.. می روند.. و ما باید جان بکنیم بتوانیم کمی از این پسرفت های فرهنگی را جبران کنیم.

شاه رخ گفت...

من از كما درومدم تو نمي خواي دراي؟

شاه رخ گفت...

گفتگو در كاتدرال رو تموم كردي؟

پاييــــــــــــــــــــــــــزان گفت...

فكر كنم توي 57 خودشونم نميدونستن يه روزي چقدر اوضاعشون روبه راه ميشه و به چه نون و نوايي ميرسند و اونا هدفشون در اصل ايني نبود كه الان به دست آوردن .قدرت از راه به درشون كرد...