۱۳۸۹/۰۲/۱۲

پس کِـی نوبت خودم می شود؟


انتخاب یا تحمل ، مسأله این است !
ایستادن کنار تو ، یا ایستادنی پوچ از روی ناچاری


آن روز که فکر می کردم رویایم در دنیا بی همتاست نمی دانستم دلیل اش این است که شبی خواهد رسید که از کابوس بیدار شوم و کابوسم همان رویای قدیمی باشد .

۹ نظر:

سما گفت...

سلام
خواندمت.
آسمانتان بلند است,بلند تر و نيلي تر باد...پر پرواز و پر پروانه...
پيوسته در پناه حق.

مهربون گفت...

چقدر سخته درک می کنم یه روزی آسایش بعدش عذاب !!!!!!! خوب بیان کردی ممنون

مهربون گفت...

حتی رویاها هم تغییر می کنند به چه شاید دل بست!!!!!!!!!!

سعیده گفت...

یه وقتایی هست میبینی هیچی اونجور که تو خیال میکردی نیست....

امیر گفت...

کابوسی که رویای قدیمت بوده؟ چه جالب، منم یه بار یه همچین کابوسی رو تجربه کردم. جالبش به اینه که آدم وقتی به خودش نگاه میکنه تعجب میکنه که چقدر رویاهاش حالا دیگه متفاوت از گذشته شده.

خیال گفت...

وهم ...
وهم ...
نه کابوس نه رویا...
سردرگمی!
رویایی که به بلوغ نرسید اما هرگز قابلیت کابوش شدن را هم نداشت!

سمانه گفت...

ولي واقعا دليلش چيه؟!! يعني اين روياهامونن كه اشتباهن؟؟!!! نمي‌دونم فقط مي‌دونم كه خيلي تلخه.. خيلي

عینک گفت...

:(

مهربون گفت...

سلام چرا هی قالب عوض میکنی فکر کردم اشتباه اومدم :)