۱۳۹۱/۰۷/۱۵
رهایی
قلبم تند تند می زند، اضطراب از سر و رویم چکه می کند، بی آن که این بی قراری و التهاب حاصلی داشته باشد. دست و پا زدن فرقش دیرتر مردن است، در نهایت که له خواهم شد، پس چرا خود را رها نکنم؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر