۱۳۸۹/۰۲/۲۹

هـمـیـن دنـیـا



نوروز امسال وقتی شنیدم دومین اثر کارگردان فیلم «بیست» به نام «هیچ» به روی پرده آمده ، با توجه به ذهنیتی که از فیلم قبلی در ذهنم بود مشتاقانه به دیدن اثر جدید این کارگردان جوان (عبدالرضا کاهانی) رفتم.

فیلم «بیست» و «هیچ» شباهت های بسیاری دارند ، هردو دارای یک لوکیشن اصلی هستند که بیشتر صحنه های فیلم در آن محل فیلمبرداری شده است ، هر دو داستانی ساده دارند ، در هردو تا حد امکان سعی شده است روی تک تک شخصیت ها تمرکز شود و انرژی صرف شده برای شخصیت پردازی ها قابل ستایش است ، در هر دوی این فیلم ها قضاوت نهایی با بیننده است و داستان تعیین تکلیف بسیاری از گره ها را به عهده ی خواننده با توجه به طرز تفکر و دیدگاه های خاص اش گذارده است و شاید بسیاری شباهت های دیگر که در یک کلام می توان گفت حداقل کارگردان در این دو فیلم اکران شده اش امضای پر رنگی بر آثارش دارد.

با همه ی این اوصاف فیلم «هیچ» به مراتب اثرگذار تر از «بیست» بود ، قصد ندارم در مورد فیلم زیاد صحبت کنم ، تنها چیزی که می توانم بگویم این است که به نظرم یک شباهت ذاتی این فیلم (ها) با آثار میلان کوندرا دارد. چنان چه کسی آثار او را دوست داشته باشد ، از این فیلم (ها) هم لذت خواهد برد.

مدتی بود دنبال فرصت می گشتم تا دوباره قبل از این که اکران (محدود) این فیلم تمام شود دوباره ببینمش ، پنجشنبه ی گذشته این فرصت پیش آمد ، منتهی من زود تر از دوستانم به سینما (سینما فلسطین – تهران ، خیابان تخت جمشید ، تقاطع ولیعصر) رسیدم . برای وقت گذرانی خواستم آن دور و بر قدمی بزنم که کوچه ی کناری سینما توجه ام را جلب کرد. مرکز فرهنگی صبا که ساختمانی بسیار زیبا دارد با حیاطی با صفا و کوچه ای سنگفرش شده بود و نیمکت های زیبای سیمانی اش زیر درختان کنار کوچه در آن هوای نیمه بارانی و دلچسب بهاری از این کوچه فضایی ساخته بود که برایم بسیار لذت بخش بود. برای ما تهرانی ها چنین کوچه ها و ساختمان هایی بسی غنیمت است !


۵ نظر:

یابو گفت...

فیلم ها رو ندیدم نه بیست رو نه هیچ رو
ولی از کارگردانانی خوشم میاد که متفاوت می سازند
حرف تازه دارند
درس تازه دارند
و در اخر
حرف خودشون و دلشون رو می گن
نه تقلید از این فیلم و اون نمایشنامه و ....

عکسها هم زیباست
حتما هم دیدنی ست مرکز فرهنگی صبا

سما گفت...

و باز هم دلتنگی...
اخر چه می شود تو را مرد؟!!!

مهربون گفت...

چه خیابان خوش فرمی خوشمان آمد .

مهربون گفت...

بیست رو دیدم ولی هیچ رو هنوز ندیدم

قطعه ای از خدا گفت...

همین دنیای وانفسا...