1-
هر صبح دنبال بهانه ای می گردم تا به چیز هایی که باید فکر کنم ، فکر نکنم !
2-
در کمدم را باز می کنم ،
زیر تختم را نگاه می کنم ،
داخل کشو را می گردم ،
تا اثری بیابم ، که باور کنم هنوز زنده ام . . .
3-
صدای تیک تاک ساعت دلم را شور می اندازد ، که نکند زندگی ، همین قدر که تا به حال بوده ، بی معنا باشد.
4-
هر چه می گذرد ، حس چشایی ام ضعیف تر می شود ؛ مزه ی روزها را نمی فهمم . . .
5-
سی سال برای یک کشور چندین هزار ساله قابل صرف نظر کردن است ، سی سالی که کل عمر من بوده . . .
هر صبح دنبال بهانه ای می گردم تا به چیز هایی که باید فکر کنم ، فکر نکنم !
2-
در کمدم را باز می کنم ،
زیر تختم را نگاه می کنم ،
داخل کشو را می گردم ،
تا اثری بیابم ، که باور کنم هنوز زنده ام . . .
3-
صدای تیک تاک ساعت دلم را شور می اندازد ، که نکند زندگی ، همین قدر که تا به حال بوده ، بی معنا باشد.
4-
هر چه می گذرد ، حس چشایی ام ضعیف تر می شود ؛ مزه ی روزها را نمی فهمم . . .
5-
سی سال برای یک کشور چندین هزار ساله قابل صرف نظر کردن است ، سی سالی که کل عمر من بوده . . .
۱۶ نظر:
6-اندکی صبر سحر نزدیک است...
7-سلام...تو هفت سلام کردم که بدونی چقد دوست دارم این عدد رو!!! به قول شاملو که از طرف مارگوت بیکل می گه و من کتابش رو شب نمیدونم چندمین تولدت بهت هدیه دادم(کوفتت بشه اون کتاب خوشگل، راستشو بگو چن بار خوندیش تاحالا؟!)ما در واقع توی دل اونهایی زنده ایم که دوستمون دارن.
8- واسه چی صرف نظر کنیم اونوخ؟مگه ژاپنیا از هیروشیما و ناکازاکی صرف نظر کردن؟ مگه اروپا از قرون وسطی صرف نظر کرد؟ مگه امریکاییا از نیکسون و واتر گیت صرف نظر کردن؟ نه آقا جون، مشکل ما همش از این صرف نظر کردناست.
وقتی از دیکتاتوری احمقانه ی پهلوی، از هوسرانی های قاجار و شهوت جنگ و فتح و فتوح صفوی صرف نظر کردیم، نتیجش این شد که همه ی اونها رو داریم درست وسط قرن21 تجربه می کنیم.
به قول آقا سعید که از یه کتاب نقل می کرد: مردکی که تاریخ رو ندونن، محکومن که توش زندگی کنن.
9-فکر نکردن رو هستم، پایه ام کلی.بیا دنبال پنیرمون بریم عین دوتا موش سربه راه. یه پیشنهاد توپم دارم برات: بازی Assassin's Creed همچین مدهوشت می کنه که عمیقترین مسائل سیاسی فلسفی ام واست می شن عینهو جکای بی مزه ی مجریهای تلویزیونی!
من یک ور ذهنم مدام درگیر همین ماجراهاست فک کن نمی تونی خودت رو از بند این لامذهب نجات بدی نمی تونی !
عرض به حضورت که ...
Assassin's Creed
رو کامپیوتر قدیمی من بالا نمیاد. کامپیوتر جدید رو هم هنوز نخریدم !!
دیگه اینکه حداقل زمان برای تحول اجتماعی گمونم یه پنجاه سالی هست ! عجله نکن. دیر، اما درست میشه.
تکرار زندگی یا زندگی تکراری یا یه چیزی همین شکلیا
این جمله آخری به نظرم خیلی آشنا میاد. نکنه کنایه باشه.
I invite you to read a text of the Iranian writer and poet Mohsen Emadi in Spanish and Farsi in my blog IMPEDIMENTA (http://impedimentatransit.blogspot.com/).
Best regards from Barcelona, Spain
داره يادمون مي ره زندگي يعني چي انگار
سی سالی که یک عمر بود .....
هي فلاني
شايد زندگي همين باشد ...
شايد همين جست و جوها براي باور زنده بودن خودش دليله زنده بودن باشه.. هان؟؟!!!
بنویس دیگه !!!!!!!!!
من توي جنگلم يه امامزاده ي ويران دارم
چهارمی معرکه بود
من امروز تا بيدار شدم دست به دامن خدا شدم ككه خدايا كمك!!
جمله آخرت قابل تامله.
ارسال یک نظر