۱۳۸۹/۰۱/۱۷

اندر احوالات جـ ـد ا یـ ـی

1- یـ ـا بـ ـو

کسی که عشقش می شکند ، به اسبی می ماند رمیده

این که کی شکانده ، توفیری ندارد ، به هر عابری لگدی می پراند !



نتیجه : از سر راه کنار روید.



2- ر و ح و جـ ـسـ ـم مثل هم اند !

گفته اند جدایی چون مصدومیت در فوتبال است ، ابتدا کمی درد گیرد و بدن که سرد شد تازه ماتفت می شوی که درد چیست ! درد امان آدم را می برد و شاید دکتری ، شکسته بندی ، چیزی هم به کار آید . لیکن بعد از چند روزی ، ماهی ، حتی سالی – که این طول زمان بسته به بنیه ی بدنی یا عمق زخم دارد – درد خوب می شود . بعضی ها بر می گردند به مستطیل سبز و برخی زمین را می بوسند و برای همیشه کفش ها آویخته می دارند .

هر چه باشد درد فروکش می کند ولی جای زخم تا دم مرگ همراهت است . آن که به فوتبال برگشته آن زخم قبلی می شود پاشنه ی آشیلش و باید با آن بسازد تا دوباره زخم جدیدی از همان جا سر بر نیاورد .



3- خـ ـر مـ ـا لـ ـو

روزی جمعی از یاران به دنبال شیخ همی رفتندی به باغی بس فرح بخش و پر میوه ! پای درختی خرمالو شیخ به درخت خیره همی ماندندی .

یاران به ولوله افتادندی و یکی قدم پیش گذاردندی و گفتندی : «شیخ ! از چه ، میان این بسیار درختان به این یکی خیره ماندندی؟»

شیخ فرمودندی : «نیک ترین اسمی که برای این درخت شنیدستمدندی ، نامی استندی که قومی در بیابان بر آن نامیدندی»

جمع به خروش آمدندی و پرسیدندی که : «یا شیخ ! بگودندی و راحتمان کُندندی که جگر می سوزدندی همی»

فرمودندی : «به آن «درخت جدایی» گویندندی ؛ چراکه میوه اش هم شیرین استندی و هم گس اندی!»

یکی پرسیدندی : «یا شیخ ! از چه اندی؟»

فرمودندی : «آن که جدا شده اندی و درد جدایی می چشدندی به گمانش خداوند عزوجل درد و غمی ازین سوزناک تر به بشر ندادستندی ؛ و آن که او را می بیندی بر او همی خنددی و درد او را نا مهم دانستندی ؛ حال که هر دو دُرست استندی هم این درد سهمناک و هم پشیز تر از پره کاهی چرخ خورنده در هوا می باشدندی»

یاران پس از شنیدستندی سخن شیخ از خود به در شدندی و فریاد همی زدندی و نعره کشان به بیابان روان گشتندی . . .

۷ نظر:

عینک گفت...

کناریم

Ferida گفت...

1 . دقیقا آره!
2. آره واقعا !
3. عجب !!

مبارکه خونه جدید
هرچند که یه سری گفتم اما معلوم نشد کجا رفت!

مهربون گفت...

خونه نو مبارک

maktoob گفت...

سال جدید آدرس جدید یعنی وبلاگ جدید
مطالب جدیدتر :D
فردام که یه سال جدید ! چه همه چیز جدیده!
روح و جسم خیلی با هم فرق دارن جسم خیلی فراموش کار تر از روحه!
اون آقا اسبم یه کم که لگد زد خسته میشه :D

سوشیانت گفت...

به به
چه وبلاگ قشنگی:دی

پاييــــــــــــــــــــــــزان گفت...

الان اينجا تولد كي بيده؟

ميخواستم رو پيشنهادت فكر كنم ولي ديگه شرمنده.خودت خواستي نگي نه!

Unknown گفت...

منم هی میگم چیزی قرار نیست درست بشه. گوش نمیکنن که..